دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

*دینا در آیین زرتشت، ایزدبانوی وجدان و دانش است. در آخرت شناسی زرتشتی، وقتی بی گناهی از پل چینوَد (صراط) عبور می کند، دینا با چهره ای بسیار زیبا به پیش باز او می آید. نام او برساخته از دین است، و از ریشه دی (به معنی دیدن) که از فارسی به عربی وارد شده است.
*از دین خواهم گفت؛ ادیان شرقی: زرتشت، هندو، بودا، جین، سیک، کنفوسیوس، تائو و شینتو.

پربیننده ترین مطالب

سنت های بودایی (1)

دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ

1.      دو مکتب بزرگ دینی مهایانه[1] و هینه یانه[2]

شاخه جدید دین بودا، در مقبال فرقه کهن تر و محافظه کارتر تروده[3] (آیین مهتران)، نام مهایانه را به تحقیر ایشان برگزید که به معنی گردونه بزرگ در مقابل هینه یانه یا گردونه کوچک است. مهایانه معتقد است که هینه یانه از دو جهت نازل تر است: نخست این که تاکید فرقه بر زندگی رهبانی حاکی از این بود که افراد عامی نمی توانستند نسبت به نجات خویش چندان امیدی داشته باشند. تنها امید داشتند که در حیات مجدد موقعیت معنوی عالی تری فراهم آید که طی آن کم کم برای ورود به نیروانه آماده شوند. دوم این که طریق هینه یانه برای نیل به نیروانه خودخواهانه تر تلقی می شد، زیرا در آرمان های اخلاقی اش تنگ نظر بود و دیدی برون گرا و دلسوزانه نداشت. راهب این فرقه در پی آن است که ارهت یا قدیسی شود که به نیروانه دست یافته است. اما پیرو مهایانه راه بودی ستوه را دنبال می کند و خود را فدای دیگران می کند. البته امروزه این دو شاخه مهم دین بودا با یکدیگر روابط کاملا دوستانه ای دارند.

مهایانه

آیین بودای شمالی یا لاماییسم (در تبت، مغولستان، هیمالیا) و شرقی  (در چین، ژاپن،کره و ویتنام).  به تفسیر آیین پرداخته (اصلاحات) و آن را با رنگ عرفانی آن (عشق میان بشر) فراگیر کرده است. برای فرونشاندن تمایلات باید از بودی ستوه ها کمک خواست. بودی ستوه ها که بودای بالقوه اند یا بودای آینده (میتریه)، هنوز به زمین نیامده اند، دعا را می شنوند و برآورده می کنند. همه می توانند بودا شوند و قوس صعودی بودی ستوه ها را طی کرده، به نیروانه برسند و بقیه را هم برسانند. بودا یک شخص خاص است که هزاران سال پیش از عصر خود به بیداری و روشنای مطلق خود دست یافته بود. افسانه ها و اسطوره های مفصل  در باب اوست و دیگر مقدسان بودایی..هیچ حقیقت عینی وجود ندارد. وجود هم خلایی بیش نیست. عالم مایا و وهمی است و حاصل ذهن ما. خارج از ذهن هیچ اصل و اساسی موجود نیست. به فرضیه سه جسم بودا معتقدند. همه بوداها تجلی بودای نخستین هستند (نوعی مفهوم یکتاپرستی) که این بودای نخستین بی شباهت به برهمن در هندو نیست. او روشنی محض است. یکی از کتب مقدس این سنت: سوترَه نیلوفر (به سنسکریت یعنی رساله هایی مشتمل بر کلیات و اصول قواعد دینی و اخلاقی).

در مهایانه سه مفهوم برجستگی دارد: شونیته (خلا یا تهیت) دوم: نقطه مرکزی (این که بودا نمرده و آموزه درمه کایه یا سه جسم بودا که فقط بدن مادی اش مرده و خود روحانی اش در سایر سطوح هستی و قابل دسترس برای تعلیم درمه است) و سوم: بودی ستوه که تاثیر ژرف دارد و روشنی یافتگانی هستند که عهد کرده اند تا نجات یافتن بقیه مردم دنیا به تولد دوباره ادامه دهند و نوعی فداکاری داشته باشند و غمخوارگی برای مردم. تکامل روحی بودی ستوه زیاد است پس نیرو و توانایی اش بسیار بیشتر از انسان متوسط است و کمک مادی و معنوی به دیگران می کند. عامه مردم مورد مهر و محبت بودی ستوه اند و محبوبت ترین ایشان آوالوکیتشوَرَه و مَنجوشری و مَیتریَه است.

بزرگداشت بودی ستوه ها

بودی ستوه انسانی مقدس است که در آستانه بیداری، خود را فدا می کند و به خاطر بهروزی موجودات دیگر، تولد مجدد را بدون علت تحمل می نماید. او نیز چون بودا نیروانه خویش را به تاخیر می اندازد تا به دیگران کمک کند تا ایشان نیز به نجات و رستگاری برسند. طبق آموزه بودی ستوه، بودای آینده از طریق زندگی های بی شمار، در نتیجه از خود گذشتگی خویش به اندوخته واقعا نامحدودی از فضیلت ها دست پیدا می کند. شخصی که به یک بودی ستوه ایمان می آورد، هنگام مرگ نه به یمن ارزش های خودش، بلکه به دلیل فضایل بودی ستوه در بهشت، حیات مجدد می یابد. اسمارت، نینیان، تجربه دینی بشر، مرتضی گودرزی، سمت، چاپ دوم، تهران، 88، ص 186.

به مرور در مکتب مهایانه بودایی، اعتقاد به بودی ستوه های آسمانی که می توانستند مورد پرستش و عبادت قرار گیرند  نیز رواج یافت. ایشان قادر بودند بهشت هایی بیافرینند. یکی از مشهورترین آن ها آمیتابه[4] است. بدین طریق تاثیرات کرمه نادیده گرفته می شد. تصور انتقال ارزش از یک بودی ستوه یا بودا به نحوی به تجربه ای مربوط می شود که در ادیان دیگر به عنوان لطف و مرحمت یا شفاعت نامیده می شود. این تجربه بیانگر احساس عاشقی جانباخته است که متکی بر وجود قدسی ای است که او را می پرستد و نجات نهایی از سوی آن وجود قدسی ناشی می گردد و نه از تلاش های فرد جانباخته. در اصل این عقیده انتقال فضیلت در گردونه بزرگ دین بودا تجسم می یابد.

هنر بودایی در بودیسم اولیه به طور نمادین تصویر بودا را با فیل، ردپا، چتر یا ... نشان می داد و معبد هم نبود. اما در سنت های بودایی به ویژه مهایانه بعد از 300 ق م هنرمندان بودایی کم کم به تندیس بودا پرداختند. علتش دیدار هنرمندان بودایی با هنرمندان یونانی غرب که خدایان و مردم عادی را مجسمه می ساختند. تایید شده که کهن ترین تندیس های بودا به نواحی شمال غربی هند مربوط است که محل تلاقی دو تمدن یونانی هندی بود. این تندیس ها و نقاشی ها به زودی به صورت ابزار تعلیماتی درآمدند.



[1] Mahayana

[2] Hinayana

[3] Theravada

[4] Amitabha

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۵
زهره شریعتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">