ویلیام اِستودارت
استودارت در کتاب «نمایی کلّی از بودیسم» معتقد است پیام بودا نیز همچون موسی (ع) و عیسی (ع) است. بودا پیامبری تعیین شده و منصوب از سوی خداوند نبود، بلکه با کشف و بازشناسی حقیقت درون خود و عالم، خود را به عالم بالا رساند. نیروانه در بودیسم همان خدای ادیان ابراهیمی و مطلق هگل است. هنگامی که بودا «من» یا «خود» را نفی می کند، منظور یک من مجازی است که با از بین بردن این خود، من یا نفس حقیقی می تواند با جان جهان یکی شود.
روش وی کاملا پدیدارشناسانه بوده و نتیجه می گیرد که بودیسم یک دین کاملا تجربه گرایانه است، و البته تجربه به معنای اعم. یک آیین عرفانی است با زبان و ادبیات خاص خودش. استودارت با مبانی مدرن کاری ندارد، اما نتیجه گیری او همان سخن آرمسترانگ است. قرائت وی از بودیسم یک دیدگاه متافیزیکی است، نه فلسفی؛ بنابراین دینی الهی است نه الحادی.
نویسنده نگرشی وحدت وجود گرایانه دارد، به همین دلیل دامنه تجربه را گسترده تر دیده و آن را به سه صورت می تعریف می کند: «تجربه دینی یا عرفانی، تجربه روان شناختی و تجربه آمپریسیستی.»