دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

*دینا در آیین زرتشت، ایزدبانوی وجدان و دانش است. در آخرت شناسی زرتشتی، وقتی بی گناهی از پل چینوَد (صراط) عبور می کند، دینا با چهره ای بسیار زیبا به پیش باز او می آید. نام او برساخته از دین است، و از ریشه دی (به معنی دیدن) که از فارسی به عربی وارد شده است.
*از دین خواهم گفت؛ ادیان شرقی: زرتشت، هندو، بودا، جین، سیک، کنفوسیوس، تائو و شینتو.

پربیننده ترین مطالب

چهار منظره

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۴۱ ب.ظ

سنت بودایی خاطرنشان می کند که بودا در سن بیست و نه سالگی به دنبال راهی برای رفع نگرانی برای رنج بشر که او را به طلب حقیقت کشاند، دگرگون شد. این چهار منظره را سبب بحران روحی و معنوی او تلقی می کنند: اولین منظره پیرمرد فرتوتی بود که در هنگام راه رفتن بر عصای خود تکیه می کرد؛ دومین منظره بیماری بود که در اثر ضعف نمی توانست ادرار و مدفوع خود را کنترل کند و تمام بدن او کثیف شده بود؛ سومین منظره جسد انسانی بود که برای مراسم سوزاندن می بردند؛ و چهارمین منظره راهب زاهد و آرامی بود که لباس زرد پوشیده و سر خود را تراشیده بود. مجموع این مناظر الهامی را در قلب سیذارته وارد کرد که همه انسان ها در رنج اند. او که بینش اش متحول شده بود، تصمیم گرفت تا خانه و زندگی را برای حل رنج انسانی ترک کند. بدین ترتیب ترک بزرگ آغاز شد و او زندگی زاهدانه و آوارگی را بر زندگی شاهانه برگزید. (شبیه قدیس سن فرانسیس یا فرانچسکو آسیسی ایتالیایی در دین مسیحیت).

سیذارته شش سال برای یافتن پاسخ یا راه حلی برای رنج بشری تلاش کرد. او ابتدا به یک فرزانه مشهور هندی متوسل شد و او نیز به وی یاد داد تا به قلمرو لاشیء راه یابد. سیذارته به سرعت به این مقصود نائل شد، اما آن را قرین توفیق نیافت. او به خدمت استاد هندی دیگری رفت که نیل به قلمرو «نه ادراک و نه عدم ادراک» را به او یاد داد. این مرتبه عرفانی بالاتر همانند مرتبه قبل او را راضی نکرد. بنابراین از مراقبه فلسفی دست کشید و در طلب حقیقت مطلق به ریاضت بدنی پرداخت.

سیذارته بعد از مدت کوتاهی سرگردانی، به دهکده ای رسید و به گروه پنج نفره ای از زاهدان ملحق شد. در جمع این گروه خود را در معرض یکی از سخت ترین ریاضت های بدنی قرار داد. متون دینی این اعمال سخت را به تفصیل بیان کرده اند (بودا چَریتَه، فصل 12، 90- 106). می گویند که او در کنار کارهای دیگر، بر تختی از تیغ می نشست، هر نوع غذای تهوع آور و نفرت انگیزی را می خورد، و بدنش پر از کثافت بود. در نتیجه این خودآزاری سلامتی اش به حدی به خطر افتاد که دوستانش تصور کردند در حال مرگ است. زمانی که کمی حالش بهتر شد، به این نتیجه رسید که این راه نیز همانند راه های قبلی او را به معرفت حقیقت مطلق نخواهد رساند. بنابراین به خوردن و آشامیدن عادی روی آورد تا سلامتی اش را باز یابد. رفقای زاهدش که تصور کردند وی از ادامه راه باز مانده است، او را رها کردند و رفتند.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۱
زهره شریعتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">