زندگی بودا
سیذارته گوتمه[1] نیز مانند مهاویره به گروه دینی غالب تعلق نداشت. او برهمن نبود، بلکه یک کشتریه بود. وی در شمال هند و یکصد مایلی شمال شهر بنارس متولد شد. پدرش یک راجای محلی یا رئیس قبیله بود و آرزو داشت که فرزند او یک جهانشاه شده و بر سراسر کشور هند سلطنت کند. اندکی پس از ولادت او، مادرش درگذشت. نام خانوادگی او گوتمه و نام کوچکش سیذارتا بود. اما در افسانه ها و ادبیات متاخر بودایی به نام شاکیامونی[2] یعنی فرزانه دودمان شاکیا[3] و تتاگته[4] (آن که چنین رفته) خوانده می شود. یعنی آن که راهش وصف ناکردنی است، زیرا این راه تنها اشاره کردنی و وصف ناپذیر است.
طالع بینان به پدر گوتمه گفته بودند که فرزندش در جوانی از خانه فرار کرده و راهبی بیابانگرد و بی خانمان خواهد شد؛ اما اگر از او مراقبت کنند تا چهار منظره ای که را که باعث توجه نفس به مبادی دینی می شود را نبیند، پادشاه هند می شود. پیشگویی شده بود که اگر وی با حقایق پیری، بیماری و مرگ آشنا شود یا اگر راهبی را ببیند، جهان را ترک گفته و مرتاض می گردد. پدرش مصمم بود تا او را از مواجهه با این چهار منظره حفظ کند.
شاهزاده جوان در ناز و نعمت پرورش یافت و خیلی زود با دخترعمویش ازدواج کرد و از وی صاحب پسری به نام راهوله[5] شد. اما در این ایام، علی رغم تمامی احتیاط ها، حقایق رنج را درک کرد. دیدن مرتاضی سرگردان، آرمان چشم پوشی از دنیا را در او برافروخت تا راز رنج و فرونشاندن آن را کشف کند و بدین سان شبی مخفیانه خانواده خویش را ترک کرد و از آن زمان به بعد به شیوه راهبی دوره گرد گذران نمود. در پیشگاه یوگی های متعدد و آموزگاران دینی می نشست (هرچند در آموزه های ایشان، آرامش نهایی را نیافت) و شیوه های مختلف ریاضت نفسانی را به جا می آورد. این روش ها در او اثری نکرد و در نهایت از ریاضت های شاق درست کشید و به زودی به روشنگری رسید.