دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

*دینا در آیین زرتشت، ایزدبانوی وجدان و دانش است. در آخرت شناسی زرتشتی، وقتی بی گناهی از پل چینوَد (صراط) عبور می کند، دینا با چهره ای بسیار زیبا به پیش باز او می آید. نام او برساخته از دین است، و از ریشه دی (به معنی دیدن) که از فارسی به عربی وارد شده است.
*از دین خواهم گفت؛ ادیان شرقی: زرتشت، هندو، بودا، جین، سیک، کنفوسیوس، تائو و شینتو.

پربیننده ترین مطالب

۱۴ مطلب با موضوع «دین» ثبت شده است

در سراسر تاریخ، «دین» مشخصه اصلی و فراگیر حیات بشری بوده است. برای فهم تاریخ و حیات بشری، فهمیدن دین ضروری است و برای درک مفهوم زندگی، آن گونه که در نگرش های اغلب متفاوت با دیگاه ما ملاحظه می گردد، باید مکاتب و ادیان ملل دیگر فهمیده شود.

امروزه ادیان زنده شامل سه دین ابراهیمی: یهودیت، مسیحیت و اسلام است و علاوه بر اقلیتی بسیار اندک در مناطق خاص که به صورت بومیان دین باستانی خود را حفظ کرده اند، در شرق نیز ادیان غیر ابراهیمی چون هندو، بودایی، جین، تائو، کنفوسیوس و شینتو میلیون ها پیرو دارند.

در کشورهای غربی طی صد سال گذشته، لاادری گرایی رشد قابل توجهی کرده است و می توان گفت که مرکز توجه آن در نظامی اخلاقی قرار گرفته که ضمن طرد بعد ماوراءطبیعی، بر رفاه بشری متمرکز گردیده است. این نظام اخلاقی، انسان گرایی را به عنوان جایگزینی برای مسیحیت پیشنهاد می کند.

انسان گرایی

ایمان مسیحی در غرب، در دوره های مدرن، دچار کاستی گردیده است. این امر دو دلیل اصلی دارد: «رشد شکاکیت دینی در میان گروه های تحصیل کرده» و «انقلاب صنعتی»، که مردم را به شهرها کشاند و به انواع جدیدی از کار و زندگی واداشت و الگوهای اجتماعی سنتی را نابود کرد. در انگلستان، همانند جاهای دیگر، اکثر کارگران با کلیسا بیگانه شدند. شکاکیت دینی تا حدودی از خردگرایی اواخر سده هجدهم ریشه گرفت. علاوه بر این ریشه های فلسفی، دلایل دیگری نیز با ویژگی های نسبتا متفاوتی برای این بی اعتقادی وجود داشت. این دلایل از برخورد میان جستار علمی و از همه مهم تر نظریه تکامل از یک سو،  و تفسیر سطحی کتاب مقدس از سوی دیگر ناشی می شد. بنابراین نوعی ناسازگاری میان علم و الهیات مسیحی پدید آمد.

در برابر مسائل ناشی از صنعتی شدن سده نوزدهم و مباحثات مربوط به مناسبات میان علم و دین دو واکنش غیر مسیحی پدید آمد. از یک طرف جنبش اصلاحات آزادی خواهانه توسط شخصیت هایی همچون جان استوارت میل به میان آمد که آرمانش آزادی فردی و اقتصاد و تجارت آزاد بود. در مقابل، مارکس به اندیشه های سوسیالیستی قالب نیرومندی بخشید و این اندیشه با سازماندهی حزب کمونیست و اشاعه نظرات کارل مارکس، انقلاب 1917 روسیه را شکل داد.

هرجا که ادیان باهم تماس یابند، گرایشی نسبت به تلفیق عقاید مختلف به وجود می آید و این امر به ایجاد دین سومی منجر می گردد که مدعی جامع بودن است، اما در واقع از اعتقادات سنتی پاگرفته و مدعی است که شامل آن اعتقادات نیز هست. علاوه بر فرق و سنت های مختلف در یک دین، ادیان جدیدی هم پا گرفته اند که امروزه جنبش های دینی نوین یا نوپدید نام گرفته و به آنها فرقه یا کیش گفته می شود.

 تعریف دین

تعریف دین بستگی به نظرگاهی دارد که از آن جا به دین می نگریم و ابعاد مختلفی را می بینیم. بنابراین تحلیل ابعاد متنوع دین سودمند است. بسته به تعریف دین از دیدگاه های مختلف، می توان کیش بودایی را دین نامید. اگر دین را اعتقاد به وجود خدا و عمل بر مقتضای این اعتقاد بدانیم، تعریف جامعی نیست و شامل بودیسم نمی شود؛ اگر دین را اعتقاد به یک امر قدسی یا موجودات روحانی یا یک یا چند نیروی فوق بشری که شایسته اطاعت و عبادت هستند بدانیم، باز هم برای تعریف آیین بودا مناسب نیست.

دین موجودیتی چند بعدی است که نوعا اصول عقاید، اسطوره، آموزه های اخلاقی، مناسک و آیین های عبادی و نهادهای اجتماعی را در بر می گیرد و با انواع گوناگون تجربه های دینی جان می یابد. برای درک انگاره های اصلی دین مانند خدا یا نیروانه، انسان باید الگوی حیات دینی معطوف به این اهداف و مفاهیم را بفهمد. «خدا» کانون نیایش و ستایش است، و «نیروانه» با طی نمودن راه شریف هشت گانه که نقطه اوج آن «تفکر» است به دست می آید. خدا در ارتباط با پرستش تعریف می شود. خدا و خدایان ذاتا کانون های نیایش و فعالیت عبادی انسان ها هستند.

برخی ادیان یکتاپرستند و برخی دیگر خدایانی دارند و یا مانند جینیسم بی خدا هستند. هرچند خدای یگانه اسلام و مسیحیت شباهت های انکارناپذیری دارد، اما مفهوم خدا در ادیان ابراهیمی هم می تواند به نحو ظریفی باهم متفاوت باشد یا به گونه ای متفاوت در دو فرهنگ یا فرهنگ های مختلف و جوامع متفاوت درک شود. نکات مشابه نیز تحت تاثیر سایر عوامل محیطی و فرهنگی قرار می گیرند.

پنداشت مومنین به اسلام یا مسیحیت مثل یک تصویر است. تصویر خدا تکه ای از این تصویر است که مثلا هر دو در در زرد بودن مشابهند، اما در هر تصویر و در کنار رنگ های مختلف، به گونه ای متفاوت جلوه گر می شود. معنی این تکه در هر تصویر می تواند با دیگری بسیار متفاوت باشد. رنگ های احاطه کننده در برداشت ما از این تکه تصویر بسیار موثرند. بنابراین یک بعد یا عنصر یک نظام دینی، تحت تاثیر دیگر عناصر موجود آن دین یا ابعادش قرار می گیرد.

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۲:۲۰
زهره شریعتی

در مطالعات میان رشته ای، تعدد روش و مسائل مختلف، روش های گوناگون را به میان می آورد. هر دانشی که به لحاظ سنخ مسائل، گوناگونی داشته باشد، از حیث روش نیز مختلف خواهد بود. از این جهت، کلام و اصول فقه، برخلاف فلسفه اند.

مساله امروز مطالعات دینی، تعدد یا یگانگی روش نیست، بلکه مساله عمده، مواجهه مناسب با روش های متنوع است. آیا اخذ تمام رویکردها و تعداد فراوان روش های متنوع، در تحلیل مساله واحد، ممکن و مجاز است یا از حصر توجه به روش واحد، گریزی نیست؟

حصرگرایی روش شناختی

دانش آموخته فلسفه، با چارچوب، رویکردها و ابزارهای فلسفی در تحلیل مسائل آشناست و همه پدیدارها را فقط از همین نظرگاه تحلیل می کند و از تحلیل های رایج در سایر دانش ها بی خبر و یا آن ها را منکر است و تحلیل های کلامی و عرفانی را تفسیری ناقص یا ناروا می انگارد. متکلمان نیز همین موضع را دارند؛ خود را کامیاب و دیگران را ناموفق می پندارند. «کلّ حزب بما لدیهم فرحون».

جزم گرایی و دگماتیسم، موجب افزایش حصرگرایی و آثار آن می گردد. حصرگرایی، نزاع های فراوان و غالبا بی حاصلی را در تاریخ تفکر پدید آورده است. نزاع اهل کلام با فیلسوفان از یک جهت و فلاسفه با اهل حدیث از جهت دیگر و هر سه گروه با عرفا از جهت سوم، معروف تر از آن است که شواهدی بر آن ذکر شود.

همچنان که هر کسی در معرفت                           می کند موصوف غیبی را صفت

فلسفی از نوع دیگر کرده شرح                            باحثی مر گفت او را کرده جرح

و آن دگر در هر دو طعنه می زند                         و آن دگر از زَرق جانی می کند

(مثنوی)

الهیات فلاسفه با مباحث متکلمان، عرفا، مفسران و اهل حدیث، کم و بیش مسائل یکسانی دارد؛ اما هر دانشمندی با حصر توجه به ابزارها، مبانی و رهیافت های موجود در دانش خود، به تحلیل مسائل پرداخته و با بی حاصل خواندن رهاوردهای دیگر حوزه معرفتی، از توجه به مباحث سایر علوم در همین زمینه، آگاهانه یا ناآگاهانه، محروم شده است.

ردیه نویسی ناشی از حصرگرایی، بخشی از ادبیات پژوهشی در تاریخ تفکر است. محی الدین بن عربی، در فص شعیبی فصوص الحکم، در مقام نقد نظریه حکما و فیلسوفان در خصوص خود شناسی از راه نظر فکری، رویکرد حصرگرایانه ای اخذ می کند و می گوید «هرکس علم به ماهیت نفس و حقیقت آن را از طریق نشر فکری طلب کند، چنان است که آماس کرده ای را فربه پندارد».

حصرگرایی و مواجهه ی انکاری هر علمی با دیگر علوم، به تدریج به درون گستره آن علم نیز سرایت می کند. مثلا فیلسوفان نه تنها در برابر سایر دانش ها موضع انکار می گیرند، بلکه هر نظام فلسفی با نظام های فلسفی دیگر نیز همین مواجهه را دارد. نزاع بین متکلم و فیلسوف و یا فیلسوف و عارف، به نزاع بین مشّاء و اشراق و اختلاف بین اشعری، کرّامی و ماتریدی مبدّل می گردد. حصرگرایی رایج در تفکر سنتی، معلول عوامل شخصیتی و روانی است. سخت گیری و تعصب، ناشی از خامی و فقدان بینش است.

سخت گیری و تعصب خامی است                تا جنینی کار خون آشامی است  (مثنوی)

این نوع موضع گیری، یا ناشی از بی خبری و جهل است یا عدم تعادل روانی. زیرا بداهت عقل حکم می کند که همه دیدگاه ها را حق نپنداریم و باطل نیز ندانیم. به تعبیر مولوی:

این حقیقت دان نه حقّ اند این همه                  نی به کلی گمرهان اند این رمه

آن که گوید جمله حقّ اند احمقی است             آن که گوید جمله باطل، او شقی است

حصرگرایی روش شناختی در دوره جدید، شتاب و پیچیدگی فراوانی یافته است که معلول تخصصی شدن علوم و گزینشی بودن تحقیقات تجربی است. زیرا در علوم تجربی نمی توان به صورت کل گرایانه، هوس مطالعه تمام هستی و یا همه هویت یک پدیدار را تحقق بخشید، بلکه صرفا بعدی از پدیدار را می توان مطالعه کرد. برگرفتن ضلعی از شی و فرونهادن اضلاع دیگر آن در علوم تجربی، گریزناپذیر است و در این خصلت، تفاوتی بین علوم طبیعی و علوم اجتماعی وجود ندارد. تخصصی شدن علوم، تخصص گرایی در پژوهش را نیز سبب شده است.

امروزه همان طور که بسیاری از فیلسوفان تحلیلی، به رغم برخورداری از دغدغه روش، رهیافت اگزیستانسیالیسم را با حصرگرایی ناموجه تخطئه می کنند، غالب اگزیستانسیالیست ها نیز در مقابل اندیشه های تحلیلی را بی مقدار و غیر قابل اعتنا می پندارند، هم چنان که هر دو گروه، در برابر متافیزیسین ها موضع انکار می گیرند. پوزیتیویسم با همه آفات و آثار سوء آن، حاصل حصرگرایی تجربه گرایان و علم پرستان است.

این که در جامعه ما به رغم طرح فلسفه دین و کلام جدید، مباحث روان شناختی دین هنوز طرح نشده است و شاغلان به تاملات فلسفی در باب دین، با آرا و تحقیقات حوزه مطالعات تجربی دین ناآشنایند، ناشی از حصرگرایی دین پژوهان جامعه ماست.

عده ای از معاصران مانند دکتر یحیی یثربی، حصرگرایی روش شناختی را ناگزیر پنداشته و بهره گرفتن از دانش های متعدد را در حل مساله واحد، غیر ممکن انگاشته اند. اما مطالعات میان رشته ای چنین توهمی را از میان برمی دارد.

حصرگرایی در شناخت دین، سبب محروم شدن محقق از هویت و حقیقت چند بعدی آن می گردد. رواج تصورهای مُثله ای از دین و پدیدارهای دینی، حاصل حصرگرایی در دین شناسی نوین است: «دین چیزی نیست جز اخلاق»، «دین چیزی نیست جز ایدئولوژی»، و دین چیزی نیست جز معرفت دینی»، نمونه هایی از این مثله کردن دین به چاقوی حصرگرایی و تحویلی نگری برخاسته از آن است. تحلیل مولوی از نسبیت گرایی معرفتی در داستان پیل، یکی از بسترهای ظهور رویکرد میان رشته ای است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۱۷
زهره شریعتی

نسبت های چهارگانه

از نظر نویسنده، بودیسم اولیه از چهار نسبت: انسان با خدا، انسان با جهان، انسان با خود و انسان با انسان، تنها به دو نسبت آخر پرداخته و در درجه اول نسبت انسان با خود (شناخت حقیقت خود و تجربه عرفانی نیروانه)، و در درجه دوم به نسبت انسان با انسان در مقوله اخلاق پرداخته است. بودا پرسش از دو نسبت اول را به دلیل متافیزیکی بودن رد می کند و اصولا این پرسش ها را قابل پاسخ نمی داند. زیرا برای اثبات صدق و کذب آن، تجربه کاری نمی تواند انجام دهد.

ابعاد هفت گانه دین

نویسنده با استناد به متون اولیه بودایی (که به دلایلی آن ها را خالی از دخل و تصرف راهبان پس از بودا می داند)، یعنی گفتارهای بودا در سوته پیتکه (سوتره پیتکه) یا نیکایه (بخش) های پالی و آگمه (سنت) های چینی، این نتایج را می گیرد. در واقع از میان ابعاد هفت گانه دین از نظر نینیان اسمارت، بعد متافیزیکی یا اعتقادات متافیزیکی این دین توسط کالوپاهانه کاملا حذف شده، و اعتقادات در بودای اولیه صرفا اعتقاداتی مبتنی بر تجربه فراحسی معرفی شده است. از جمله چهار حقیقت، زنجیره علّی و ... که در این کتاب تمرکز نویسنده روی همین بعد اعتقادات غیر متافیزیکی و تجربی بودای اولیه است. به همین دلیل تمام تلاش خود را می کند که آموزه های حکمای اوپانیشادی را که متافیزیکی است، نقد کرده و بودا را در مقابل ایشان قرار دهد. او معتقد است که بودا برهمن(خدا) آتمن(نفس) را انکار کرد، اما نه به این معنا که وجود ندارند، به این معنا که متافیزیکی اند و تجربه در برابر متافیزیک ساکت است و آن را نه رد می کند و نه اثبات. اصولا پاسخ به این پرسش ها هم از نظر بودا دردی از بشر دوا نمی کند.

در این کتاب به بعد شریعت/ مناسک و فقهی بودیسم هم که در واقع به دو سطح خواص (راهبان دیرنشین و مراقبه رهروی) و عوام (دیانه غیر رهروی برای توده مردم) اختصاص دارد (متون وینیه پیتکه)، اشاره ای نشده؛ زیرا شامل سنت های دینی مهایانه، هینایانه و غیره دانسته شده است. بعد اسطوره ای نیز طبق مبانی نویسنده اصولا در بودیسم اولیه وجود ندارد. بعد مادی و ظاهری دین بودا (معبد و زیارتگاه و هنرهای مربوط به این دو از جمله نقاشی و مجسمه سازی) و بعد اجتماعی (نهادهای دینی، روحانیون دینی و سیاست و حکومت و جامعه) نیز مانند بعد مناسکی پرداخته نشده است. با مطالعه این کتاب به نظر می رسد که طبق استدلال ها و استنادات کالوپاهانه بعد تجربی عرفانی بودای اولیه اصیل ترین و درست ترین بعد این دین است و در درجه دوم نیز بعد اخلاقی آن که به نسبت انسان با انسان می پردازد. این دو هم البته به صورت کاملا تجربی و نه متافیزیکی مورد تاکید قرار گرفته اند.

هدف بودیسم اولیه نیروانه بوده و راه رسیدن به آن راه های هشت گانه. زندگی در معبد و ترک زندگی عادی برای راهبان و خواص؛ و زندگی بهتر در تولد بعدی برای توده مردم یا عوام. در واقع تمام انسان ها قادرند به نیروانه برسند، اما اگر زندگی عادی را ترک نکنند، سرعت رسیدن به نیروانه کند می شود و کاهش می یابد، در حالی که با زندگی در دیر، سرعت آن بسیار بیشتر می شود. (دینی دو سطحی است که یک هدف دارد اما برای دو سطح از مردم که این دو سطح در طول هم هستند).

 دکتر دیوید جِی. کالوپاهانه (   -1933)  کارشناس دین بودایی، متولد و ساکن سریلانکاست. از جمله کتاب های او می توان از فلسفه و فرهنگ بودایی، اصول روانشناسی بودایی، طریق درست، تحلیل تاریخی فلسفه بودایی، تفکر و آداب و رسوم بودایی نام برد. وی 9 جلد کتاب و بیش از سی مقاله نگاشته و همچنین نویسنده حدود 35 مقاله در مدخل های دایرةالمعارف بودیسم بوده است. فهرست این کتاب که برخی آموزه های بودایی و فلسفه بودایی را در خود دارد، شامل موارد زیر است:

پی گفتاری از جی. پی. مالالاسِکِرا، مقدمه نویسنده، بودیسم اولیه (پیش زمینه تاریخی، معرفت شناسی، علّیت، سه نشانه هستی، کرمه و سمسره، اخلاق و علم اخلاق، نیروانَه)، بودیسم متاخر (آغاز فلسفه مدرسی مهایانَه، تروَدَه، سروستی واده، شکل گیری مهایانه، تعالی گرایی مادیمیکَه و ایده آلیسم یوگاچارَه) پیوست یک: متافیزیک و بودا، پیوست دو: تاملاتی در مورد رابطه بین بودای اولیه و ذِن.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۱:۲۲
زهره شریعتی

این وبلاگ قرار است ویژه نوشتن از ادیان شرق باشد و دغدغه هایم درباره این هشت دین زنده شرقی. امیدوارم دوستان سابق و جدید مرا در این کار همراهی کنند. 

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۰۴
زهره شریعتی