دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

*دینا در آیین زرتشت، ایزدبانوی وجدان و دانش است. در آخرت شناسی زرتشتی، وقتی بی گناهی از پل چینوَد (صراط) عبور می کند، دینا با چهره ای بسیار زیبا به پیش باز او می آید. نام او برساخته از دین است، و از ریشه دی (به معنی دیدن) که از فارسی به عربی وارد شده است.
*از دین خواهم گفت؛ ادیان شرقی: زرتشت، هندو، بودا، جین، سیک، کنفوسیوس، تائو و شینتو.

پربیننده ترین مطالب

۷۳ مطلب با موضوع «بودیسم» ثبت شده است

راه میانه

کسی که به دنبال حقیقت است، باید از دو کرانه لذت پرستی و خودآزاری بپرهیزد. این راه بسیار شبیه شیوه زندگی انسان در سایر ادیان است. در بسیاری از ادیان شیوه های ریاضت مدارانه افراطی یا مذمت شده اند و یا لااقل در موضوع نجات انسان بر آن تاکیدی نیست. غوطه ور شدن در شهوات نیز در قریب به اتفاق ادیان منع شده است. از این جهت بین تعالیم بودا در زمینه راه میانه با سایر ادیان مخصوصا ادیان ابراهیمی شباهت های زیادی وجود دارد.

با دوری از این دو کرانه، انسان به روشن شدگی می رسد که به بینش، علم، آرامش، بیداری و در نهایت به نیروانه (از نظر لغوی به معنای خاموشی) می انجامد. شیوه عملی که در راه میانه باید پیمود به هشت بخش تقسیم می شود که راه هشتگانه شریف معروف است. این هشت بخش مراحل یا مراتبی نیستند که یک به یک باید پیمود، بلکه این ها مشخصات زندگی روزانه هستند که باید به آن ها عمل کرد و همه را باهم درک کرد و فهمید. مقررات اضافی نیز تنها برای راهبان و راهبه ها تدوین شده تا ریاضت متعادلی را در میان آن ها رواج دهد. از این نظر راه بودا راهی میانه است که بین افراط و تفریط خود آزاری و لذت طلبی مسیر خود را طی می کند.

راه شریف هشتگانه

راه هشتگانه ابعاد اخلاقی و آیینی دین بودا را نشان می دهد. این راه مشتمل بر فهم درست، بینش درست، سخن درست، رفتار درست، معاش درست، تلاش درست، تامل درست و تمرکز درست است. فهم درست: یعنی چهار حقیقت شریف را به درستی درک کرده و آن را باور داشته باشیم. بینش درست: بنابراین باید از زندگی دنیوی بیزاری جسته و با قبول بی خانمانی به دنبال راه های هشتگانه باشیم. سخن درست: انسان باید با دلسوزی نسبت به دیگران و رعایت حال آن ها عمل کند و از دروغ، تهمت، سخن زشت و بیهوده دوری کند. رفتار درست: رفتار یا سلوک اخلاقی درست به این معنی است که از کشتن، دروغ گفتن، زنا کردن و مصرف مسکرات دوری کند. معاش درست: انسان هرگز نباید چیز شبهه ناکی را برای معاش خود بپذیرد. تلاش درست: انسان باید مجدانه تلاش کند که از هر بدی یا پلیدی دوری کند. تامل درست: انسان همواره باید ذهن خود را در حالت تامل همراه با آرامش نگاه دارد تا خوشی و اندوه یا هر احساس دیگری نتواند آرامش او را به هم زند. تمرکز درست: وقتی تمام این اصول اجرا گردید، انسان می تواند به مرحله ای برسد که ذهن کاملا تحت اختیار او باشد. انسان می تواند ذهن را کمال بخشد تا به مراتب متعالی فراسوی استدلال، یعنی به نیروانه برسد.

از نظر بودا معرفت بدون اخلاق غیر ممکن است و فضیلت و معرفت یکدیگر را پالایش می نمایند. پیامدهای فلسفی تعلیمات اخلاقی بودا قرن ها بعد نظریاتی را پدید آورد: نظریه تکوین وابسته (موجودیت مشروط چیزها که چیزی بین جاودان انگاری یا اترنالیسم و هیچ انگاری یا نیهیلیسم است)، نظریه کرمه (یک وجه از اصل علیت)، نظریه دگرگونی (آنیّت اشیا و عدم ثبات که متفکران بعد بودا از جمله ناگارجونه آن را لحظه پایی و لحظه ای بودن نامیدند)، و نظریه عدم وجود روح (عدم نفس یا آن آتمَن).

عصاره تعلیمات بودا رنج و توقف رنج است. چنان که رایس دیویدز می گوید «نظریه اول و فرمول راه هشتگانه به بهترین شکل عصاره اندیشه بودا را بیان کرده است.»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۸:۳۳
زهره شریعتی

1.     چهار حقیقت شریف

دربا درباره رنج: زندگی پر از رنج است، لذت های آنی منبع ترس و هراسند.

2.      علت رنج: زنجیره عِلّی دوازده حلقه، ایجاد گردونه و چرخه حیات مجدد.

3.      پایان رنج: از بین بردن علّیت و در نتیجه از بین رفتن معلول.

4.      راه رهایی از رنج: نیل به نیروانه از طریق راه هشتگانه.

 بودا آموزه های بسیاری را که هندوان در زمینه تولد دوباره به هم پیوسته بودند، به یک مفهوم «جریان صیرورت و شدن» کاهش داد. بر طبق منطقی که بودا مطرح کرد، تنها عاملی که باعث می شود انسان ها در چرخه زندگی باقی بمانند، عدم ثبات حقایق جهان است. از آن جا که هیچ حقیقت ثابتی حتی در درون انسان وجود ندارد، چرخه زندگی برقرار است و آگاهی به درمه (حقیقت جهانی) علم به این حقیقت است و این علم انسان را به نجات از چرخه می رساند. درمه در اولین سخنرانی بودا در قالب چهار حقیقت شریف بیان شد و چرخ حقیقت را به حرکت درآورد. بنابراین پیام تاریخی بودا چرخ را نماد این آیین و چهار حقیقت شریف را شالوده آن گردانید.

 اولین حقیقت این است که همه اشیای مرکب (پدیده های موجود) در حد ذات خود، دوکَّه (رنج) هستند. مقصود بودا البته از رنج، صرفا رنج روان شناختی و یا رنجی که در اثر تحریک عصبی پدید می آید، نیست. زیرا او همانند بسیاری از بنیان گذاران ادیان خوشی ها و دلبستگی های زندگی را که از لحاظ روان شناختی انسان از آن ها لذت می برد، سبب رنج می داند. از این رو، می توان آموزه بودایی را در زمینه رنج با دنیاگرایی در ادیان ابراهیمی مقایسه کرد که برای انسان عذاب اخروی در پی دارد. هرچند آیین بودا همانند سایر سنت های هندویی رنج انسان را بیشتر در راستای چرخه تولد، مرگ و زندگی می جوید تا در عذاب بعد از مرگ. البته در آیین بودا و همچنین در کل سنت هندویی عذاب بعد از مرگ هم جای خود را دارد.

 برای واژه رنج معادل دقیقی در انگلیسی و فارسی وجود ندارد که ناخرسندی، تشویش و نگرانی، ناکامی، رنج، درد، و بیچارگی را همه باهم در بر داشته باشد. مشخصه تمام حوادث و سیمای زندگی دوکه است: تولد، بیماری، پیری، مرگ، ناکامی یا کامیابی در جاه طلبی ها یا خواسته ها، ناکامی در عشق و ازدواج، معاشرت با کسانی که دوست شان نداریم و مانند این ها، همه دوکه هستند. چنین تجربیاتی هر قدر که لذت آور و خشنود کننده باشند، زمینه ساز ضد خود هستند. بنابراین نه تنها دوکه مشخصه زندگی یا وجود است، بلکه ناپایداری و ناخود نیز از ویژگی های آن هستند. هر چیزی در جهان فرایند بی پایانی از ناپایداری، تغییر، و زوال و نابودی است. اگر در درون و بیرون فرد هیچ حقیقت پایداری (به جز حالت دائمی و پیوسته صیرورت و شدن) وجود ندارد و هر شکل و صورتی دائما در حال تغییر است، پس روح یا نفس پایدار و ثابتی نیز وجود ندارد که زمینه ساز روح جاودان باشد.

 دومین حقیقت این است که این حالت ناخرسندکننده در اثر تشنگی و میل به وجود می آید. تشنگی یا هوس به دست آوردن امور مادی وابسته به حواس یا لذت عقلانی است که در اثر تحریک نسبت به اشیای چسبنده به انسان بدون آگاهی از ناپایداری، غیر واقعی بودن و طبیعت ناخرسند کننده آن ها به وجود می آید. اکثر مردم خودشان را با این اندیشه که مالکیت چیزهای مادی، وابستگی ها، و روابط با دیگران برای آن ها گوهر خوشبختی و زندگی کامل و متمدن را به بار می آورد، گول می زنند، زیرا در حقیقت، این امور به جز رنج چیزی برای آن ها به بار نمی آورد.

 سومین حقیقت بینش درونی است: رهایی از میل و تشنگی زمینه ساز ورود به آرامش و صبح است. با از بین بردن تمام امیال خودپرستانه، انسان می تواند رنج را از بین ببرد.

 چهارمین حقیقت به مسیر یا راه میانه مربوط است که به آزادی منتهی می شود. راه میانه زندگی آرام و بدون دغدغه است که از طریق آن شخص خردمند از ریاضت کشی افراطی و لذت پرستی پرهیز می کند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۲۰:۲۰
زهره شریعتی

بودا خود چیزی مکتوب نکرد و تعالیم وی قرن ها به صورت شفاهی سینه به سینه نقل می شد. بعدها پیروان سخنان بودا یا تفسیر خود را از تعالیم او ثبت و ضبط کردند. با این که عالمان بودایی عواملی نظیر تحریفات شفاهی، نگرش ها و تفسیرهای مختلف را می پذیرند، کم و بیش در مورد چند تعلیم بنیادی بودایی توافق دارند.

بودا برای زندگی بشر سه گوهر به ارمغان آورد: خود بودا به عنوان راهنما، درمه (تعالیم و آموزه ها)، سنگه یا  انجمن بودایی (مکان زندگی راهبان و روحانیون بودایی). بودا کسی است که دَمَّه یا دَرمَه/ قانون گیتی (حقیقت و سرشت  بنیادین چیزها) را بشناسد. آموزه ها و متون مقدس نیز تجسم ظاهری درمه اند.

نگرش ضد تفکر عقلی و فلسفی

اگر نگوییم بودا ضد متافیزیک بود، باید اذعان کنیم که وی پرسش های متافیزیکی در باب خدا و خدایان، خالق، سرنوشت عالم و ... را پرسش هایی نامفید و پاسخ ناپذیر می دانست که پاسخی برای شان وجود ندارد. از نظر وی در عوض می بایست به پرسش اصلی زندگی بشر، که همانا رنج و علت و معلول و عواقب آن است، پرداخت و چون پزشکی با یافتن دلیل بیماری، آن را درمان کرد. در حالی که حتا اگر برای پرسش های متافیزیکی پاسخی هم وجود داشته باشد، نیاز بشر را به شناخت حقیقت رنج و راه غلبه بر آن برآورده نخواهد کرد.

در واقع خلاصه این تعالیم که وجود آلام حیات و ارتباط آن با تعلق به حیات و طریق رهایی از آن است در موعظه بنارس، معروف به باغ غزالان، با عنوان چهار حقیقت شریف تعبیر شده است. که «شریف» ناظر به جنبه اخلاقی مفهوم آن است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۲۰:۱۶
زهره شریعتی

گسترش شگفت انگیز بودیسم از هند به شرق و جنوب شرق آسیا و سپس خاموشی چراغ آن در خود هند قابل تحقیق است. شاید در ادامه و با بررسی ابعاد این آیین، بتوان دلایل گسترش عجیب آن در زمان خودش و عصرهای پس از آن و اکنون در سراسر جهان به ویژه غرب را دریافت.

هرچند به راحتی نمی توان قدرت آیین بودا را در آسیا تشخیص داد، زیرا یک دین را نمی توان صرفا با مقیاس پیروان و یا سازمان های دینی اش ارزیابی کرد. ارزش های و ایده آل های بودایی هنوز نیز در آسیا نفوذ دارد و جنبش های نوپدید بودایی هنوز هم می توانند به توده های مردم احساس التزام به اعمال و اهداف دینی را ببخشند. بودیسم در نپال، جایی که بنیان گذارش متولد گردید، و بوتان، برمه، تایلند، لائوس، سریلانکا، ویتنام و اندونزی هنوز زنده است. علاوه بر این، تعدادی از گروه های بودایی علاقه تازه ای به فرستادن مبلغان مذهبی به اروپا و آمریکا ابراز کرده اند. برخی محققان متذکر شده اند که علاقه جوامع غربی به تعالیم بودایی، فراتر از کنجکاوی های دانشگاهی است. این امر ممکن است نحوه ای از پذیرش تعالیم بودا از روی خلوص، در راه کسب نیروی معنوی بیشتر را نشان دهد. بسیاری از مردم در غرب معتقدند که آیین بودا به نیازهای آنان پاسخ می دهد و زمینه را برای صلح در روی زمین فراهم می سازد.

برخی صاحب نظران نوعی تجدید حیات آیین بودا را می بینند و معتقدند که بودیسم در قالب آیین بودای مهایانه رشد فعالی خواهد داشت. آن ها خاطرنشان می کنند که زندگی دینی به سبک بودایی هنوز در بسیاری از معبدها و خانه ها جریان دارد و آیین بودا به درجه بالایی می تواند با علم جدید و مطالعات روان شناسی سازگار گردد.

آینده هر طور بشود، در این امر نمی توان تردید کرد که آیین بودا در قرن بیستم یک دین جهانی شده است. جمعیت ها و معابد بودایی را نه تنها در کشورهای آسیایی، بلکه در اغلب شهرها در آفریقا، اروپا و آمریکا می توان یافت. بوداییان آسیایی به عنوان مبلغ به غرب فرستاده می شوند تا تابعیت آن جا را به دست آورند و نوکیشان بودایی غربی از طریق کتاب ها، نشریات و مراکز مراقبه و عبادت بودایی به نشر تعالیم بودایی می پردازند. اکنون آیین بودا را که در هند زاده شد، میلیون ها نفر در سراسر جهان پیروی می کنند.

استفاده از زبان بومی، بی تردید عاملی در گسترش سریع این آیین بوده است. زبان پالی در دوره خود بودا زبان روزمره عامه مردم بود و سنسکریت، زبان سخت ودایی و برهمنان هندو. تاکید بر استقلال اندیشه های اصلی بودیسم به زبان روزمره، هنوز هم یکی از ویژگی های مهم این آیین است.

انحطاط تدریجی آیین بودا در قرن دوازدهم میلادی با توسعه قدرت پادشاهان اسلامی هند به انقراض این مذهب در هند انجامید و موجب گسترش آن در دیگر سرزمین های شرقی و جنوبی هند شد.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۹:۲۴
زهره شریعتی

درباره گسترش آیین بودا بعد از مرگ او در حدود 483 قبل از میلاد، چیز زیادی نمی دانیم. سنت بودایی گزارش می دهد که بلافاصله بعد از مرگ بودا شورایی برقرار شد، ولی محققان درباره تشکیل آن تردید دارند. سنت می گوید که در این شورا پانصد راهب احکام و قوانینی را که به اداره امور راهبان بودایی اولیه می پرداخت، تنظیم کردند.

محققان کم و بیش پذیرفته اند که شورایی یک قرن بعد تشکیل شد. این شورا در اثر اختلاف بر سر مسائل عقیدتی و قواعد انضباطی تشکیل شد که بین گروهی که مهاسنگه (سنگه بزرگ) نامیده می شدند و در تفسیر آموزه ها و انضباط آزادمنش بودند، و گروه دیگری که ترَوَدین ها (پیروان تعالیم مشایخ) نامیده می شدند و نماینده راست کیشی و محافظه کاری بودند. گروه ها یا مکتب های دیگری که تعداد این گروه ها را هجده می دانند نیز از این شورا پدید آمدند.

سنت شورای سومی را نام می برد که در قرن سوم ق . م برپا شده است. بر طبق برخی گزارش ها در این گردهمایی کانون بودایی تری پیتکه کامل شد و نزاع های فرقه ای طولانی به جدایی و اختلاف بیشتر انجامید. اعتقاد بر این است که شورای چهارمی در طول قرن اول ق م در مورد ترکیب تفسیرهای برپا شد، هرچند به خاطر حضور نداشتن تعدادی از گروه های بودایی، محققان آن را صرفا یک انجمن درون فرقه ای می دانند، نه یک شورای سراسری. این نتیجه گیری تاحدی مبتنی بر وقایع بعدی در درون جامعه بودایی است که سرانجام به شکاف و شکل گیری چندین فرقه رسمی انجامید.

در طول قرن سوم ق. م. آشوکه حاکم موریان، امپراتور هند شمالی به دین بودایی گروید. آشوکه نوه افسری بود که اسکندر کبیر را شکست داد. وی همانند پدر و پدربزرگش به گسترش قلمرو امپراتوری اش از طریق فتح سرزمین های جدید ادامه داد، اما به مرور به تعالیم آیین بودا علاقه مند شد. او با قبول رسمی آیین بودا از جنگ و مبارزه دست کشید و به ترویج و گسترش آیین بودا در قلمروی امپراتوری خود و حتا خارج از آن پرداخت.

باستان شناسان هنوز هم آثار معابد و دیگر میراث تغییر کیش او را می یابند. اما شهرت آشوکه به خاطر کار تبلیغ دینی است که متکفل آن بود. او نه تنها مبلغان مذهبی را به همه قسمت های هند فرستاد، بلکه آن ها را به سوی باختر به قلمروهای پادشاهی یونانی مآب آسیایی، آفریقایی و اروپایی و به جنوب به سری لانکا (سیلان) و به شرق هند یعنی برمه نیز گسیل داشت.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۹:۲۱
زهره شریعتی

بودا کتاب دینی برای پیروانش نیاورد که ایمان به آن را از آنان طلب کند. هرچند بودا خود کتابی ننوشت، اما در این زمینه راهی مشابه سایر ادیان شرقی و غربی (مانند اسلام، یهود و مسیحیت) طی کرده است. این ادیان نیز با کتابی کامل و نوشته شده آغاز نشده اند و کتاب آن ها در طول زمانی خاص شکل گرفته است. حتا در مورد یهودیت و مسیحیت می گویند که مدتی طولانی تعالیم آن ها به صورت شفاهی نقل می شده است. البته شاید بتوان آیین بودا را از این جهت از سایر ادیان جدا کرد که هرچند در آن متون بودایی و رساله های قانونی وجود دارد، لیکن متون مقدس نهایی و قطعی وجود ندارد. همان گونه که بودیسم در طول قرون گسترش می یافت، شماری از آثار مهم که سخنان یا تعالیم بودا را در خود داشتند، به درجه کتاب مقدس بودن نائل می شدند. در سایر ادیان نیز متون مختلفی وجود دارد که اعتبار آن نزد پیروان متفاوت است. این متون نیز در طول قرن ها پدید می آمده اند و بسیاری از آن ها تفسیر متون اولیه هستند، اما پیروان دین برای آن متون هم ارزش خاصی قائل هستند.

اصلی ترین و احتمالا قدیمی ترین مجموعه نوشته شده بودایی، کانون پالی یا تری پیتَکَه (سه سبد) است که بدین خاطر به این نام مشهور شده که از سه سبد یا مجموعه تعالیم تشکیل شده است. وینیَه پیتکه قواعد انضباط بودایی را فهرست می کند؛ سوتَّه پیتکه گفتگو بین بودا و شاگردانش را در مورد تعالیم بودایی شرح می دهد؛ و سبد اَبی دمَّه که تعلیم برتر را مطرح می کند و مباحث دقیق فلسفی و تحلیلی را در بردارد. زبان اصلی این متون پالی است و عقیده بر این است که این ها منبع معتبر آیین بودای اولیه هستند که شامل دمَّه پَدَه، ایتی ووتَّکَه، اودنه، سوتَّه نیپاتَه و ... است. کانون پالی تنها نزد یکی از فرقه های اصلی آیین بودا، یعنی ترَوَدَه ای ها معتبر است.

در تروده متون مقدس هم از نظر تاریخی و هم از جهت تحلیلی، تنها گزارشی از آموزه ها و حیات بودا و نظام دینی کهن ارائه می کنند. در مهایانه با ذکر توام با اخلاص یک آیه از سوترَه نیلوفر، نیایشگر می تواند به واسطه لطف بودا از نجات نهایی خویش مطمئن شود. البته آگاهی فرد باید فراتر از کلمات باشد.

نزد فرقه مهایانه که خود انشعابات بسیاری دارد، حجم کتاب های مقدس واقعا بی شمار است و تعداد آن ها به صدها جلد می رسد. مجموعه هایی که به سنسکریت نوشته شده، اصولا به وسیله مهایانه ای ها به کار می رفته است و شامل مهاوَستو، لَلیتَه ویستَرَه (که بر خدایی بودا تاکید می کند)، پاراجَنَه پارامیتا و ... می شود.

سوتره (سوره) نیلوفر از متون مهم دینی آیین بودای مهایانه در چین ، ژاپن، کره و ویتنام است. بنیان سوره بر این است که هرچند زندگی انسان و حتی همه جانداران با درد و رنج عجین است، اما کلید رهایی از رنج نیز درون خود انسان است. سوره نیلوفر آموزه احترام به انسان، کمالِ خود و صلح است، آموزه انسان گرایی است.

بیشتر منابع تبتی و چینی ارزش مستقل خود را حفظ کرده اند و زیادتر از آن هستند که بتوان به سادگی آن ها را فهرست کرد. به عنوان نمونه مجموعه ای از داستان ها که جاتَکَه (داستان تولد) نامیده می شوند، 550 باور عامیانه را درباره تولدهای پیشین بودا نقل می کنند. در دورانی که شاید بتوان آن را دوران ترجمه نامید، بسیاری از منابع بودایی به چینی ترجمه شدند. این منابع نیز بیشتر دیدگاه مهایانه را ترویج می کنند. امروزه گروه های مختلف با توجه به فهم و تفسیرشان از تعالیم بودا، بر یک یا چند عدد از این آثار تاکید می کنند. از این متون تعداد کمی به انگلیسی ترجمه شده و البته به فارسی نیز انگشت شمارند. سبک اغلب  متون بودایی حکایتی و تمثیلی بوده و به شکل گفتگو و خطاب به رهروان تنظیم شده است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۰۹:۲۲
زهره شریعتی

رهبری بودا چهل و پنج سال به طول انجامید و در این دوران با رقیب جدی مواجه نشد. بقیه عمر بودا در زندگی به سفرهای تبلیغی و سازماندهی سنگه اختصاص یافت. او گروه عظیمی از پیروان کاملا انضباط یافته را تربیت کرد. در ضمن یک مسافرت که در صحبت پسرعمویش پیش گرفته بود، آخرین رمق حیات جسمانی خود را هم از دست داد و در سن هشتاد سالگی به نیروانای کامل که فنای بی بازگشت بود پیوست. شباهت روایات مرگ او با سقراط قابل توجه است.

اندک زمانی قبل از مرگ بودا، مرید محبوب و پسرعموی او آناندَه گریان بود. بودا با سخنانی وی را تسلی بخشید «اما اینک ای آنانده!، آیا پیش از این تو را آگاه نکردم که در نهاد همه امور و پدیده ها، هر قدر هم که نزد ما عزیز باشند، درگذشتن است؟ پس ای آنانده! با ملاحظه این امر که هرچه هستی می یابد در ذات خود ضرورت ذاتی به انحلال دارد، حال چگونه است که چنین موجودی همچون گوتمه جسمانی نباید نابود شود؟ آنانده، دیرزمانی است که بر اثر کردارهای عاشقانه، قرین من گشته ای؟ نیکو عمل کرده ای، اما جهد بلیغ پیشه کن که تو هم از مهلکه شهوات، از رنجِ شدن، از تصورات کاذب و رنج جهالت، رهایی خواهی یافت.» و آخرین سخن او در بستر مرگ با پیروانش این بود «اکنون وقت جدایی از شما فرارسیده است، همه چیزهای مشروط گذرا هستند، سعی کنید با تلاش و کوشش به هدف خویش برسید.»

اهل قبیله اش یک هفته بعد بدن او را سوزاندند. علیرغم وصیت بودا در هنگام مرگ که از گذرایی اشیای مشروط (اعمال، افکار و میل و خواسته ای که هنجارهای اجتماعی یا غریزه طبیعی بر ما تحمیل می کند) برحذر داشته بود، خانواده و پیروانش بر سر در اختیار گرفتن آثار به جای مانده از او به نزاع پرداختند. در نهایت، با تقسیم آن به هشت قسمت، همه راضی شدند. مکان تولد، مرگ، روشنگری و اولین موعظه او اکنون از مراکز مهم زیارتی بودایی است.

شهرت منحصر به فرد بودا بیشتر ریشه در قدرت فکری و توانایی اش در زمینه رهبری دارد تا این که معلم بزرگی بوده باشد. اما تازگی فکر بودا در آن بود که همه افراد بشر را مخاطب قرار داد. از حالت بودن برای اقلیتی خاص درآورد و آن را در دسترس همگان گذاشت. رهبانیت و راه ریاضت میانه دسترسی مردم را برای رستگاری و نجات از سمسره آسان تر کرد. برای همین مرزها را درنوردید و ملت ها و قبایل گونه گون را از حالت اختصاصی برای طبقه برهمنان و اشراف کشتریه در آورد تا همه از معرفت و حقیقت برخوردار گردند. حتا خدایان، حیوانات و جانوران. دین وی گویا دو سطحی بود. هم تعالیمی برای راهبان تارک دنیا داشت و هم مردم عادی. کارل یاسپرس می گوید «بودا قدرت بیان و توان انتقال مفاهیم خوبی هم داشت. از حکایت و تمثیل و تخیل شاعرانه بسیار استفاده می کرد.»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۲:۵۷
زهره شریعتی

تعالیتعلیم بودا در اولین خطابه اش در باغ غزالان در حوالی شهر مقدس بنارس، در چهار حقیقت شریف خلاصه شده است:

1.      زندگی آکنده از رنج (دوکَّه) یا ناخشنودی است. واژه دوکَّه از نظر لغوی به معنی بدبختی است که در مقابل سعادت یا خوشبختی قرار می گیرد.

2.      ریشه رنج ها در امیال است.

3.      توقف رنج تنها از راه برطرف کردن میل ممکن است.

4.      طریقه انقطاع میل هم راه شریف هشتگانه است.

قراردادن اصول اعقادی بودا در قالب چهار حقیقت، روش کهن هندی را در شناسایی بیماری نشان می دهد. ابتدا پزشک اختلال را تشخیص می دهد، آن گاه علت را به نحو روشن و دقیق بیان می کند، سپس تعیین می کند که آیا درمان ممکن است یا خیر و سرانجام درمان مناسب را تجویز می نماید. بنابراین آشکار است که بودا خود را در نقش یک پزشک می دید، پزشکی روحانی که به درمان رنج های روحی و جسمی می پرداخت.

همه موجودات زنده از جمله خدایان، تمایل به حفظ حیات دارند. با ریشه کردن این میل و دیگر آرزوها انسان می تواند به آرامش و بینشی دست یابد که نیروی کرمه را دفع کند. در واقع تفسیر بودا از کرمه و تناسخ است که بدیع است. از نظر وی کرمه آن گونه که جین ها می پنداشتند ماده نیست، اسارت انسان در بند سمسره به یک معنا نتیجه اعمال خود اوست، زیرا این بندگی از گرایش ها و تمایلات فردی ناشی می گردد. اما با تهذیب نفس این گرایش ها متوقف خواهد شد.

وی روند بازپیدایی یا تناسخ را با تداوم یک شعله مقایسه می کرد. همان طور که یک چراغ روشنی خود را از چراغی دیگر می گیرد، اگر فردی هنوز هم هنگام مرگ در عطش میل و اشتیاق بسوزد، مشتعل از تمایلات خطا و غلط، چراغ دیگری فروزان خواهد گشت و حیات دیگری آغاز خواهد شد. این روند بی نهایت ادامه خواهد یافت تا این که شخص بتواند سوخت آن را که همین میل است قطع کند. در این هنگام سمسره متوقف شده و نیروانه نهایی به دست خواهد آمد. این پنداشت می تواند واژه نیروانه را توضیح دهد که از نظر لغوی به معنی فروکش کردن یا خاموش شدن یک شعله است.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۲:۴۷
زهره شریعتی

دغدغه بعدی بودا شناخت افرادی بود که استعداد دریافت درمه را داشته باشند. بودا تصمیم گرفت به سراغ پنج مرتاض برود که در آن زمان در بنارس بودند. ایشان را در باغ غزالان یافت. حالت روشن شدگی خود را برای آن ها بیان نمود و تقاضا کرد که در بصیرت نسبت به درمه با او شریک شوند. آن ها او را متهم کردند که برای برخوردای از تمایلات نفسانی و ادعای نیل به نوعی روشن شدگی، ریاضت را ترک کرده است. زمانی که بودا از آن ها خواست تا فقط بی طرفانه به سخنان او گوش دهند، آن ها نومیدی و بیزاری خود را از او تکرار کردند. او یک بار دیگر از آن ها خواهش کرد و آنان برای بار سوم تندی و تنفر خود را نشان دادند. می گویند که بودا آن ها را با این سوال کوتاه به چالش کشید: «ای راهبان! آیا قبول دارید که من هرگز قبلا این گونه سخن نگفته بودم؟» پنج مرتاض که با صداقت و ثبات قدم او مواجه شده بودند، گفتند: بله. سپس بودا نخستین سخنرانی خود را ارائه کرد که در نتیجه همه این پنج مرتاض از اولین پیروان او شدند. وی گاه با شیوه گفت و شنودی که محاورات سقراط را به یاد می آورد، و گاه با طرز بیانی که رسم معمول خطابات تمام دعوتگران است، جماعت را مخاطب می ساخت.

پیروانش نیز به مرور در سال های بعد سنگه یا سازمان رهبانی را تاسیس کردند. انجمنی که بعدها سازمان اجتماعی بوداییان گردید و تعالیم بودا را ادامه داد. در واقع پیرو بودا وفاداری خویش را با تایید سه گوهر یا رکن دین بودا، یعنی بودا، درمه (تعلیمات) و سنگه (انجمن بودایی) رسما ابراز می کند. بنابراین رهبانیت راهبان و راهبه هایی که بعدها از سوی بودا پذیرفته شدند، بخش جدایی ناپذیر دین بودا بوده است.

در این زمان بودا خود را وقف تبلیغ آیین جدید کرد. بسیاری از کاهنان هندو از طبقه برهمنان نیز به سنگه پیوستند. جنش جدید آن چنان جذاب بود که بودا به زودی شصت ارهت یا انسان کامل در میان پیروانش داشت که به نیروانه و روشن شدگی رسیده بودند. بودا به آن ها ماموریت داد که به تمام هند و نقاط مختلف عالم سفر کنند و پیام صلح، حقیقت و همدردی او را به همه جا برسانند. چنین بود که تا پایان عمر همچنان در حال سفر و تبلیغ به سر برد و مثل مرتاضان دیگر از صدقات و هدایایی که به وی داده می شد معیشت می کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۲:۴۱
زهره شریعتی

سیذارته با باز یافتن سلامتی، خودش در طلب حقیقت به راه افتاد. به نقطه ای که رسید از جاده اصلی خارج شد و در پای درختی که اکنون به درخت بودی یا معرفت و علم معروف است، به صورت چهار زانو نشست و با خود عهد کرد تا به روشن شدگی نرسد از آن جا برنخیزد. متون اولیه گزارش می کنند که این تجربه سیذارته با وسوسه ماره همراه بود که نمی خواست وی به هدف خود برسد. سیذارته با غلبه بر ماره شب را در کنار درخت در مراقبه ای عمیق به سر برد. در اثر بینش هایی که از این معرفت پدید آمد، ناگهان به علت تناسخ و بازپیدایی آگاهی یافت. او راز رنج انسان ها را یافته بود و به روشن شدگی رسیده بود.

وی مصمم بود تا هم حقیقت نهایی پدیده ها و هم هدف نهایی از هستی را درک کند. او دریافت که مرگ و تولد دوباره موجودات تحت تاثیر ویژگی اخلاقی کردارهای پیشین آن ها تعیین می گردد. مطابق متون مقدس، طبیعت نیز در مقابل این رویداد خطیر واکنش نشان داد. زمین به جنبش درآمد، نسیم دلپذیری وزیدن گرفت، آسمان شکوفه باران شد. تمامی موجودات زنده مسرور بودند، تنها ماره افسرده بود، زیرا قدرت او درهم شکسته شده بود. از آن پس بودا (به معنی راه یافته و به روشنی رسیده) در تفکر آرام باقی ماند، و به این نتیجه رسید که برای تبلیغ تعالیم نجات بخش خود اقدام کند. اگرچه ماره او را وسوسه می کرد تا در جایگاه خویش بماند و بدون مشغول کردن خود به وظیفه ملال انگیز تبلیغ مردمان و بنیانگزاری آیینی که آن ها را به راه شریف هدایت کند، در آرامش نیروانه ناپدید گردد، اما بودا این پیشنهاد خودخواهانه را رد کرد. آموزگار بزرگ، خود را به شهر مقدس بنارس در کنار رودخانه گنگ رساند تا تعالیم خویش را در آن جا تبلیغ کند.

یکی از ویژگی های جالب توجه در روایات مربوط به روشنگری بودا، نوع مراقبه ای است که وی بدان مبادرت می ورزید. مراحل دیانه در تطهیر ذهن از تمامی تصورات و اندیشه های سرگردان تاثیر دارند. با دنبال کردن مراحل دیانه، قدیس یا ارهت بودایی می تواند سطحی عالی از آگاهی را به دست آورد. این تمرین مراقبه، یکی از فنون گوناگونی است که به نام یوگا مشهور است، یعنی نیروهای فکری و جسمی را مهار کردن، و با تسلسل فراگشتی تفکر که در جاهای دیگر دنیا عرفا تجربه کرده اند شباهت هایی دارد. تجربه بودا البته هیچ اشاره ای به خداوند را در بر نمی گرفت.

تجربه او تنها یک تجربه عرفانی صرف نبود، بلکه درون بینی اش با وجود اتکا به سطحی متعالی از آگاهی، در قلمرو تجربه عادی نیز کاربرد داشت. طریقی که طی آن بودا در طی مرحله بیداری خویش علل رنج را درک کرد، بر مرتبه ای دلالت می کند که بر مبنای آن، به واسطه سرگردانی ها و تاملات پیشین و از طریق ارزیابی منتقدانه اش از آموزه هایی که از راهبان دیگر شنیده بود، اندیشه های فلسفی را که در برهه ای خطیر پویا شده بودند، تکامل بخشید.

بودا  کاربرد و برداشت نوینی از عقاید روزگار خویش را عرضه کرد. مفهوم تناسخ، کرمه و امکان رهایی از سمسره که در آن هنگام عمومیت داشت و وی آن ها را پذیرفت، و علل و معلول های جهان تجربی مورد توجه او قرار گرفتند. از این نظر بودا فرزند روزگار خویش بود. این بود که تعالیم وی ترکیب منحصر به فرد قدرت فکری با تاکید عملی بر اهمیت تجربه درونی بود.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۲۰:۴۲
زهره شریعتی