آموزه های بودا (1)
بودا خود چیزی مکتوب نکرد و تعالیم وی قرن ها به صورت شفاهی سینه به سینه نقل می شد. بعدها پیروان سخنان بودا یا تفسیر خود را از تعالیم او ثبت و ضبط کردند. با این که عالمان بودایی عواملی نظیر تحریفات شفاهی، نگرش ها و تفسیرهای مختلف را می پذیرند، کم و بیش در مورد چند تعلیم بنیادی بودایی توافق دارند.
بودا برای زندگی بشر سه گوهر به ارمغان آورد: خود بودا به عنوان راهنما، درمه (تعالیم و آموزه ها)، سنگه یا انجمن بودایی (مکان زندگی راهبان و روحانیون بودایی). بودا کسی است که دَمَّه یا دَرمَه/ قانون گیتی (حقیقت و سرشت بنیادین چیزها) را بشناسد. آموزه ها و متون مقدس نیز تجسم ظاهری درمه اند.
نگرش ضد تفکر عقلی و فلسفی
اگر نگوییم بودا ضد متافیزیک بود، باید اذعان کنیم که وی پرسش های متافیزیکی در باب خدا و خدایان، خالق، سرنوشت عالم و ... را پرسش هایی نامفید و پاسخ ناپذیر می دانست که پاسخی برای شان وجود ندارد. از نظر وی در عوض می بایست به پرسش اصلی زندگی بشر، که همانا رنج و علت و معلول و عواقب آن است، پرداخت و چون پزشکی با یافتن دلیل بیماری، آن را درمان کرد. در حالی که حتا اگر برای پرسش های متافیزیکی پاسخی هم وجود داشته باشد، نیاز بشر را به شناخت حقیقت رنج و راه غلبه بر آن برآورده نخواهد کرد.
در واقع خلاصه این تعالیم که وجود آلام حیات و ارتباط آن با تعلق به حیات و طریق رهایی از آن است در موعظه بنارس، معروف به باغ غزالان، با عنوان چهار حقیقت شریف تعبیر شده است. که «شریف» ناظر به جنبه اخلاقی مفهوم آن است.