گسترش آیین بودا به شرق: چین، ژاپن و تبت
درباره گسترش آیین بودا بعد از مرگ او در حدود 483 قبل از میلاد، چیز زیادی نمی دانیم. سنت بودایی گزارش می دهد که بلافاصله بعد از مرگ بودا شورایی برقرار شد، ولی محققان درباره تشکیل آن تردید دارند. سنت می گوید که در این شورا پانصد راهب احکام و قوانینی را که به اداره امور راهبان بودایی اولیه می پرداخت، تنظیم کردند.
محققان کم و بیش پذیرفته اند که شورایی یک قرن بعد تشکیل شد. این شورا در اثر اختلاف بر سر مسائل عقیدتی و قواعد انضباطی تشکیل شد که بین گروهی که مهاسنگه (سنگه بزرگ) نامیده می شدند و در تفسیر آموزه ها و انضباط آزادمنش بودند، و گروه دیگری که ترَوَدین ها (پیروان تعالیم مشایخ) نامیده می شدند و نماینده راست کیشی و محافظه کاری بودند. گروه ها یا مکتب های دیگری که تعداد این گروه ها را هجده می دانند نیز از این شورا پدید آمدند.
سنت شورای سومی را نام می برد که در قرن سوم ق . م برپا شده است. بر طبق برخی گزارش ها در این گردهمایی کانون بودایی تری پیتکه کامل شد و نزاع های فرقه ای طولانی به جدایی و اختلاف بیشتر انجامید. اعتقاد بر این است که شورای چهارمی در طول قرن اول ق م در مورد ترکیب تفسیرهای برپا شد، هرچند به خاطر حضور نداشتن تعدادی از گروه های بودایی، محققان آن را صرفا یک انجمن درون فرقه ای می دانند، نه یک شورای سراسری. این نتیجه گیری تاحدی مبتنی بر وقایع بعدی در درون جامعه بودایی است که سرانجام به شکاف و شکل گیری چندین فرقه رسمی انجامید.
در طول قرن سوم ق. م. آشوکه حاکم موریان، امپراتور هند شمالی به دین بودایی گروید. آشوکه نوه افسری بود که اسکندر کبیر را شکست داد. وی همانند پدر و پدربزرگش به گسترش قلمرو امپراتوری اش از طریق فتح سرزمین های جدید ادامه داد، اما به مرور به تعالیم آیین بودا علاقه مند شد. او با قبول رسمی آیین بودا از جنگ و مبارزه دست کشید و به ترویج و گسترش آیین بودا در قلمروی امپراتوری خود و حتا خارج از آن پرداخت.
باستان شناسان هنوز هم آثار معابد و دیگر میراث تغییر کیش او را می یابند. اما شهرت آشوکه به خاطر کار تبلیغ دینی است که متکفل آن بود. او نه تنها مبلغان مذهبی را به همه قسمت های هند فرستاد، بلکه آن ها را به سوی باختر به قلمروهای پادشاهی یونانی مآب آسیایی، آفریقایی و اروپایی و به جنوب به سری لانکا (سیلان) و به شرق هند یعنی برمه نیز گسیل داشت.