فلسفه مدرن
آشنایی با آرای فلاسفه و متفکران دوره مدرن، ما را در فهم آموزه های و روح حاکم بر این دوران کمک می کند. شناخت تضادها و تناقض های دنیای مدرن در ساحت های مختلف زندگی بشر، چه در فکر و فلسفه و چه در ساحت ادبیات، تصویر نسبتا کاملی از ویژگی های دوران مدرن و بازنمایی آن در ادبیات غرب و کشف شباهت های آن با آیین بودا و آموزه هایش، می سازد.
متفکران و فلاسفه بر دوران مدرن را می توان در چند دسته بر اساس تاریخ تولد فکرشان تقسیم بندی نمود. البته نام بردن از برخی از آن ها، به معنای این نیست که تنها آنان در باب دین نظریه یا روشی جدید داشته اند، بلکه از لحاظ میزان تأثیرگذاری یا تأثیر پذیری در فلسفه دوران مدرن، به ویژه در حوزه دین پژوهی مورد بررسی قرار گرفته اند.
در نیمه دوم قرن هجدهم، سه فیلسوف مهم تأثیر بسیاری بر ظهور مدرنیسم و مدرنیته نهادند. دیوید هیوم که فیلسوفی تجربه گرا بود و به وحدت علوم اعتقاد داشت و علم طبیعی را از انسانی جدا نمی دید. وی تا حدی نگاه تکاملی داروین را در عرصه دین به کار برد و شرک را مرحله ابتدایی و نخستین زندگی بشر دانست و توحید را مرحله ای تکامل یافته. کانت نیز با کتاب نقد عقل محض در نقد عقل نظری و تاکید بر عقل عملی شهرت یافت.