آموزه های بودا (4)
نیروانَه
نیروانه را پایان رنج، نابودی کامل علت رنج و توقف سمسره نامیده اند که در همین جهان و زمان نیز دست یافتنی است. نیروانه را خود بودا به معنی خاموشی و اتمام رنج و محو شدن علت تناسخ و تولد مجدد دانست. سکوت بودا درباره وضعیت پس از مرگ ارهت (تَتاگَتَه کسی که به نیروانه رسیده)، به معنی نفی و انکار وجود او پس از مرگ نیست. حتا راه رسیدن به نیروانه هم مفید است حتا اگر رهرو به آن نرسد. کشف حقیقت ماهیت نیروانه، تنها در صورت تجربه شخصی آن صورت می گیرد و توصیف ناشدنی است. فواید دوگانه نیروانه توقف تولد مجدد و نیل به صلح و آرامش در همین زندگی است.
تعریف نیروانه اگر محال نباشد، بسیار سخت است؛ زیرا نیروانه غایتی ذهنی نیست. این واژه از نظر لغوی به معنای خاموش کردن است، مانند خاموشی شعله آتش. بنابراین خاموشی تمام امیال است. اما نیروانه یک حالت نابودی کامل نیست، بلکه برعکس، حالتی است که در آن شخص آزاد شده از تمام امیال، به آزادی از چرخه تولد دوباره و در نتیجه رنج نائل می شود. در سخنان بودا آمده است که «ای رهروان! جایی وجود دارد که در آن نه زمین است و نه آب، نه آتش و نه هوا، نه قلمرو آگاهی نامحدود و نه قلمرو تهی... این جایی است که من نیروانه می نامم.» بنابراین نیروانه پایان تمام حالت های فانی و ناپایدار است: هدف و سعادت بدون رنج و هدف نهایی هر فرد.
ماکس مولر نیروانه را چنین تعریف می کند «نیروانه عالی ترین درجه کمال وجود است نه نابود شدن وجود. اگر نیروانه عدم باشد، بودیسم یک دین نیست زیرا پایان زندگی را عدم می داند و هدف دیانت این نیست، این است که خود را پلی میان عالم متناهی و نامتناهی قرار دهد.» بردلی هاوکینز نیز می گوید «در واقعی ترین مفهوم، نیروانه عبارتست از صلح ابدی.»
خاموش کردن میل، همچون خاموش کردن شعله شمعی است که از شمعی به شمع دیگر سرایت کرده است و می تواند انسان را از چرخه تولد دوباره و در نتیجه از دوکه یا بدبختی آزاد کند. خاموش کردن، یعنی خارج شدن از این چرخه، همان نیروانه است.
بودا زندگی را جریانی از افراد بی شمار می داند که در چرخه بی پایان تولد در جریان است که در آن شکل هر زندگی جدید از طریق زندگی های قبلی تحمیل می شود و هر سرنوشتی نتیجه کردار خوب یا بد زندگی قبلی است. در چرخه زندگی رنج اجتناب ناپذیر است. رهایی از رنج مشروط به شکستن این چرخه و رسیدن به نیروانه است.
به نظر می رسد انکار نفس جاودانی توسط بودا، در مورد نیروانه مشکلی را پدید آورده باشد. البته نیروانه هدف کوشش پیرو بودایی است که راه شریف هشتگانه بدان منتهی می گردد. نیل به نیروانه دو جنبه یا مرحله دارد. نخست آن که راهب ممکن است با اعراض به نیروانه دست یابد. این امر بدان معنی است که وی به آرامش و درون بینی عالی در زندگی اش دست یافته است. او به زندگی ادامه خواهد داد، به طوری که اندیشه و جسم او باقی می مانند، این همان اعراض است. اما وی اطمینان خواهد داشت که هنگام مرگش، دیگر حیات مجددی وجود نخواهد داشت. در موقع مرگ، وی به مرحله دوم یعنی نیروانه بدون اعراض نایل خواهد شد. اما چون فردیت صرفا از توالی حالات فکری و جسمی تشکیل می گردد، آن گاه دیگر نمی توان از زندگی فرد پس از مرگش در وضعیت نیروانه نهایی سخن گفت. به نظر می رسد که قدیس یا ارهت، نمی تواند از نیروانه فردی خودش بهره مند شود.
بودا پرسش هایی را به عنوان پرسش های بدون پاسخ محکوم می کرد و معتقد بود که به تعالی معنوی منتهی نمی شوند. در بین این ها این پرسش بود که آیا تتاگته یا یک قدیس، بعد از مرگ وجود دارد یا خیر. گفتن این که آیا او هستی دارد یا ندارد، یا این که هم هستی دارد و هم ندارد یا این که نه هستی دارد و نه ندارد، سخنی نارواست. بودا مقصود خود را با یک مثال نشان داد «اگر بپرسید هنگامی که یک شعله خاموش می شود به کدام جهت می رود، نمی توان گفت به شمال یا شرق و غرب رفته یا نرفته است.» این پرسش پوچ و طرح آن هم نادرست است و به همین سان، نباید گفت که یک فرد حتی خود بودا، در نیروانه هستی دارد یا ندارد. در برابر این پرسش ها تنها باید سکوت کرد. از سوی دیگر، وقوع حالت نیروانه را هم نمی توان انکار کرد.
به واقع نیروانه چیست؟ بودا این نکته را مبهم گذاشته و پیروانش هم هر معنایی که زیر آسمان کبود یافته اند، به این واژه داده اند، به طور کلی، در سانسکریت نیروانه یعنی خاموش شده مثل خاموش شدن چراغ یا آتش. کتب بودایی آن را به این معانی به کار می برند: یک حالت سعادت که از راه محو کامل امیال خودپرستانه در این زندگی حاصل می شود، رهایی فرد از تولد دوباره، فنای خودآگاهی فردی، اتحاد فرد با خدا، بهشت، و سعادت پس از مرگ.