دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

وبلاگ تخصصی ادیان شرق: زهره شریعتی

دینا

*دینا در آیین زرتشت، ایزدبانوی وجدان و دانش است. در آخرت شناسی زرتشتی، وقتی بی گناهی از پل چینوَد (صراط) عبور می کند، دینا با چهره ای بسیار زیبا به پیش باز او می آید. نام او برساخته از دین است، و از ریشه دی (به معنی دیدن) که از فارسی به عربی وارد شده است.
*از دین خواهم گفت؛ ادیان شرقی: زرتشت، هندو، بودا، جین، سیک، کنفوسیوس، تائو و شینتو.

پربیننده ترین مطالب

فلسفه بودایی (9)

سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۲۱ ب.ظ

فصل 6:  اخلاق و علم اخلاق

بودیسم مانند دیگر ادیان هندی، معرفت را از رفتار، و نظر را از عمل جدا نمی کند. فلسفه تنها وقتی معنادار است که فهمی از واقعیت به دست دهد تا بر اساس آن بتوان زندگی انسان را سامان داد. فهم انسان و طبیعت هدف نیست، بلکه راه رسیدن به هدف است. هدف نهایی معرفت یا بینش، آزادی است. هدف زندگی دینی نیز دست یابی به رهایی از سمسره و دوری از زوال و مرگ است. (تناقض نیست که بودا می گوید میل به جاودانگی را باید از بین برد، در عین حال هدف بودا از نیروانه میل به رهایی از مرگ و زوال است!)

راه غلبه بر جهان مخاطرات و دستیابی به امنیت، در هندویی و به ویژه برهمنی، فرونشاندن خشم خدایان با عباداتی چون استغاثه، قربانی، اجرای مراسم و آیین های جادویی است و در بودیسم، رهایی از بندهای هستی با پرورش خود یا کسب صداقت اخلاقی. بودای اولیه تاکید می کند که یک مبتدی در وضعیتی نیست که ناگهان به وضعیت نهایی یعنی روشنی یافتگی برسد، بلکه باید با فرایند تدریجی تعلیم و تزکیه نفس و عمل تدریجی به آزادی برسد.

از مهم ترین ویژگی های نظریه راه کمال آیین بودای اولیه، همین رویکرد تدریجی و گام به گام است که در دو گفتار از نیکایه ها مورد تاکید قرار گرفته است. مراحل مختلف رشد اخلاقی و معنوی با نیلوفر مرداب مقایسه می شود. کسانی که به بالاترین مرحله کمال اخلاقی می رسند، مانند نیلوفرهایی هستند که در آب گل آلود روییده اند، اما برتر از آنند و از آب آلوده دور شده اند.

رفتار اخلاقی دو جنبه دارد: 1. جنبه منفی پرهیز از بدی 2. جنبه مثبت پرورش خوبی. این دو مکمل یکدیگرند. اهیمسا نسبت به جانوران و خود (عدم خودکشی یا آسیب رساندن به خود) جنبه منفی است و مثبت یعنی غمخواری نسبت به تمام موجودات اعم از خود و دیگران. فضایل به چند دسته تقسیم شده اند. فضایل مقدماتی شامل 5 فضیلت است: خودداری از: 1. گرفتن زندگی از خود و دیگران 2. گرفتن چیزی که داده نشده 3. کام طلبی 4. دروغ گویی 5. مشروبات مست کننده.

بررسی فضایل در متون اولیه بودایی

یکی از انتقادات اصلی به ایده انسان کامل یا انسان ارجمند آیین بودای اولیه این است که آرمانی خودخواهانه است نه دیگرخواهانه. اما باید به یاد داشت که انسان کامل نتیجه نهایی پرورش فضایل اخلاقی است که نه تنها اخلاق فرد را رشد می دهند، بلکه منجر به بهبود فضای اجتماعی می شوند. با بهبود روابط با دیگران است که انسان به آزادی می رسد. راه های هشت گانه منجر به این مساله می شوند.

هدف از کسب کمالات اخلاقی در بودیسم چیست؟ حل مساله تولد، زوال و مرگ. ترک دلبستگی راه حذف امیال است. متون بودایی از صدر تا ذیل بر ایده ترک تاکید می کنند. انسان با فرایند تدریجی تربیت خود می تواند به ترک مادی و روانی دست یابد. بنابراین تشنگی یا امیال انسانی سرکوب نمی شوند، زیرا سرکوبشان موجب مشکلاتی می گردد؛ از جمله زیان رساندن به شکوفایی شخصیت. زیرا در صورت سرکوب، این امیال در ناخودآگاه فرد مخفی می شوند. رام کردن امیال است که کمک کننده است نه سرکوبشان. بدون عنصر ترک یا از خودگذشتگی نمی توان ساده ترین فضیلت ها را انجام داد. مانند بخشش سخاوت و ... ترک امیال همان قربانی است که بودا برخلاف برهمنان بر آن تاکید می کند. (شاید چون شخص می تواند در هر مقطعی از زندگی از کرمه برهد، امید به رهایی از کرمه افزایش یافته و سنت مهایانه از این جا شکل گرفته باشد که همه می توانند به نجات برسند. یعنی با این که خواص می توانند در دیر زندگی کرده و راهب شده و ترک زندگی معمول کنند، و زودتر به نجات برسند، اما تدریجی بودن فرایند تربیت نفس به امید به نجات بسیار کمک می کند. برخلاف برهمنان هندو)  

مبنای داوری اخلاقی طبق آیین بودا، این است که بدانیم علت عمل دلبستگی است یا وارستگی. البته معیار قطعی تشخیص خوب و بد نیست. فرد وقتی می تواند به لذات شریف دست یابد که همه لذات حسی را کنترل کرده باشد. مراقبه درست می تواند در رسیدن به این هدف کمک کند و فرد تنها با نیل به نیروانه می تواند میل و آرزو را کاملا حذف کند. دست یابی به این کنترل دارای درجات مختلف است. در بودیسم اولیه خوب آن چیزی است که علت سلامت، خواه مادی و خواه روانی است، و بد چیزی است که علت ناسلامتی، خواه مادی و خواه روانی است. طبق تحلیل بودا، چهار نوع انسان در جهان وجود دارد:

1.      کسی که به خودش آزار می رساند: مرتاضی که نفس را می کشد.

2.      کسی که دیگران را آزار می دهد: صیادی که موجودات دیگر را از زندگی محروم می کند. یا قاتل.

3.      کسی که به خود و دیگران آسیب می رساند: مانند فرمانروایی که قربانی های وسیعی انجام می دهد.

4.      کسی که نه خود را آزار می دهد نه دیگران را: مانند ارهت.

درمه معیار خوب و بد است. درمه به معنی حقیقت و راست هم به کار رفته. یعنی همان حقیقت جهان یعنی علیت که بودا آن را کشف کرد. پس خوب یعنی راست و بد یعنی ناراست. از این جا وارد یکی از مهم ترین مسائل علم اخلاق در فلسفه غربی مدرن می شویم، یعنی ارزش صدق گزاره های اخلاقی. لودویگ ویتگنشتاین که بر رویکرد پوزیتویستی مدرن در این مورد تاثیر داشته، بر اساس نظریه تصویری زبان (یک گزاره و نقیض آن هر دو ممکن است) با دلایلی نتیجه می گیرد که گزاره های اخلاقی وجود ندارد. این که کدام گزاره صادق است یا کاذب، ایجابی است یا سلبی، تصادفی است، اگر هرچیزی در این جهان تصادفی است، پس ارزش در این جهان وجود ندارد، زیرا چیزی که ارزش دارد نمی تواند تصادفی باشد. (بین جهان و ارزش فرق گذاشته شده) پس گزاره ها تنها می توانند صدق و کذب را بیان کنند نه این که چه چیزی خوب است یا بد. بد و خوب در ارتباط با فاعل شناسا وجود دارد. بنابراین طبق پوزیتویسم، تعریف از اخلاق مبتنی بر عاطفه است.

بودا هم از نسبیت احکام اخلاقی آگاه بود. اما برخلاف ویتگنشتاین، بین واقعیت یا حقیقت و ارزش فرقی نمی گذاشت. گزاره های خوب و بد سوبژکتیوند، اما صدق و کذب هم سوبژکتیو است، زیرا صدق و کذب و خوب و بد به یک اندازه نسبی اند. صدق و کذب به حب و بغض مرتبطند و گزاره ای ممکن است بر اساس عشق و نفرت برای کسی صادق و برای دیگری کاذب باشد. پس عشق و نفرت سازنده عامل عالی مهم در جهان هستند. اگر امیال انسان هر داوری درباره صدق و کذب یا خوبی و بدی را نسبی ببیند و نه مطلق، پس انسان باید بتواند با رام کردن این امیال، صدق و کذب و خوب و بد را چنان که هستند فهم کند. پس حکیم بین این ها تفاوتی نخواهد دید.

خلاصه آن که آیین بودای اولیه در بحث اخلاق، بر ارزش عملی راه کمال اخلاقی و تدریجی بودن آن تاکید می کند. همچنین از مفاهیمی چون بهشت و دوزخ، خدایان و مردگان برای تهذیب دینی مبتدیان بودایی استفاده می کند. این مفاهیم در آیین بودا بسیار تعدیل شدند. زیرا خدایانی که در لذات حسی غرقند، جایگاه پایین تری نسبت به ارهت ها دارند. بودا معتقد بود که طبیعت بنیادین انسان چون از رنج بیزار و عاشق لذت است، از اعتقاد به خدایان و ارواح و بهشت و دوزخ به عنوان مفاهیم سامانده رفتار اخلاقی استفاده کرده. بنابراین آیین بودا این مفاهیم را تنها ایده های سامانده رفتار اخلاقی دانست، نه بیش از آن. برهمنی از بودا پرسید آیا خدایان وجود دارند؟ او گفت: چنین نیست. دوباره پرسید آیا خدایان وجود ندارند؟ بودا پاسخ داد: چنین نیست. بودا همین نگاه را در مورد دوزخ دارد. دوزخ نامی دیگر برای احساسات ناخوشایند است.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۱۱
زهره شریعتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">